×
We use cookies to ensure you get the best experience on our website. Ok, thanks Learn more

آغاز

سیب ...

تو به من خندیدی
و نمیدانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه،
سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلوده بمن کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز
سالهاست که در گوش من آرام
- آرام -
خش خش گام تو تکرار کنان
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق این پندارم
که چرا،خانه کوچک ما
- سیب نداشت -


پاورقی = حمید مصدق - ... تارهایی - آبی خاکستری سیاه (درآمد)...

جمعه 8 خرداد 1388 - 10:45:46 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم